علي پارسانيا

آفت تکلف و انجام امور، با مشقت و سختی از جمله آفات بزرگی است که در زندگی بسیاری از ما دیده می­شود و کاری را که به راحتی و آسانی می­توان انجام داد را با مشقت و سختی همراه می­کنیم0 تکلف باعث از دست رفتن فرصتها و ایجاد دلسردی و افسردگی می­شود، امکان موفقیت را کاهش می­دهد، سرمایه­ها را نابود می­کند و زندگی را به کام آدم تلخ می­سازد. از جمله اموری که در جامعه ما در میان بسیاری از خانواده­ها به این آفت خطرناک(تکلف) مبتلا شده است مسئله مهم و سرنوشت­ساز ازدواج است. به بهانه انجام آداب و رسوم، آبروداری، حفظ حیثیت و ارزش نهادن بر دختر و پسر و...این شیرین­ترین حادثه زندگی جوانان را به کابوسی وحشتناک تبدیل کرده­ایم نتایج تلخ این نگاه بیمار تعداد زیادی از جوانان را از تشکیل زندگی نا امید کرده است و تعداد فراوان دیگری را با مشکلات فراوان در آغاز راه روبرو کرده است. خانواده­های زیادی با نزدیک شدن به زمان ازدواج فرزندانشان به جای جشن و شادی عزا می­گیرند. آسیبهای فرهنگی، تربیتی و اخلاقی ناشی از تجردِ طولانی مدت و تاخیر در ازدواج غیر قابل محاسبه است. نتایج شوم یک شروع پر مشقت و پر دردسر، چه بسیار کام جوانان را در آغاز زندگی تلخ می­کند. در این آفت بزرگِ اجتماعی همه مقصریم و البته از همه بیشتر خانواده­­های متکلف باید در پیشگاه خداوند پاسخگو باشند و در رفع این معضل خانمان­سوز همه باید به میدان بیایند و این سنت الهی و آسمانی را از قید و بند زنجیرهای جاهلی نجات بخشند و میدان زندگی را برای خوشبختی جوانان هموار سازند. ردپای این سختگیریهای جاهلانه و رسوم نابخردانه را در جای جای این ناموس فطری و سنت اسلامی می­توان دید: در مرحله انتخاب همسر، در تعیین مهریه، در جهزیه، در خرید عقد و... آنقدر تشریفات و تجملات و شرایط بافته­ایم که پشت صحنه آن چشمهای اشکبار و دلهای غمدیده فراوان را با کاروان زندگی بچه­ها همراه می­کند و تا مدتها آثار منفی آن مثل پرنده شومی بر بام زندگی عزیزانمان چرخ می­زند. ببینید! بین آنچه خداوند می­خواهد و پیامبر اکرم(ص) را راضی می­کند و آنچه ما انجام می­دهیم چقدر فاصله است؟ سوگمندانه باید اعتراف کنیم که هرچه شرع انور بر انجام صمیمانه و آسان ازدواج تاکید کرده است ما در مقابل بر سخت کردن و انجام تکلف­آمیز آن همت ورزیده­ایم. به راستی پایان این رقابت و چشم و هم چشمی­های جاهلانه و شیطانی تا کجاست؟

رهبر حکیم و فرزانه انقلاب چه زیبا ما را از تکلف بر حذر می­دارند:

" من به همه مردم در سراسر کشور توصیه می­کنم که ازدواجها را آسان کنند. بعضیها ازدواج را مشکل می­کنند. مهریه­های گران و جهزیه­ای سنگین ازدواج را مشکل می­کند... خانواده پسرها توقع جهزیه سنگین بکنند؟ خانواده دخترها برای چشم و هم چشمی دیگران جهزیه را و تشریفات را و مجالس عقد و عروسی را رنگین­تر بکنند؟ چرا؟ اثر این را می­دانید چیست؟ اثر این کارها این است که دخترها و پسرها بدون ازدواج در خانه­ها می­مانند، کسی جرات نمی­کند به ازدواج نزدیک شود "(خطبه عقد مورخ 2/9/1373).

" مگر کسانی که با تجمل عروس و داماد می­شوند از کسانی که ساده عروس و داماد می­شوند خوشبخت­ترند؟ چه کسی می­تواند چنین چیزی را ادعا کند؟ این کارها جز اینکه یک عده جوان را، یک عده دختر را حسرت به دل کند و زندگی را بر اینها تلخ نماید اگر نتوانستند آن جور آنها هم عروسی بگیرند تا ابد حسرت به دل بمانند یا اصلاً نتوانند عروسی بگیرند. چیز دیگری نیست... تا آمدند دخترش را بگیرند چون دستش خالی است، این دختر بماند توی خانه. این پسر دانشجو یا کارگر یا کاسبِ ضعیف همینطور غیر متاهل بماند ." (خطبه عقد مورخ 23/9/1373).

" من گمان می­کنم آن کسانی که با مجالس و محافل سنگین، با مهریه­ها و جهزیه­های سنگین کار را بر دیگران مشکل می­کنند حسابشان پیش خدا خیلی سخت است. نمی­شود بگویند که آقا ما پول داریم، می­خواهیم بکنیم، چون داریم. این از آن حرفهای غلط روزگار است. داریم که دلیل نشد. انسان وقتی "دارد" کاری بکند که دیگران نتوانندهیچ اقدامی بکنند، این درست است؟ جوانها جرات نکنند بروند طرف ازدواج. نباید کاری بشود افرادی که نمی­توانند، افرادی که دلشان نمی­خواهد، خلاف فکرشان هست، خلاف نیتشان هست، نتوانند ازدواج کنند."(خطبه عقد 26/5/1374).

 

 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا